اقلیت

در اقلیت بودن ، تنها بودن نیست

اقلیت

در اقلیت بودن ، تنها بودن نیست

ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم

خوش به حال من و دریا و غروب و خورشید
و چه بی ذوق جهانی که مرا با تو ندید
رشته‌ای جنس همان رشته که بر گردن توست
چه سر وقت مرا هم به سر وعده کشید
به کف و ماسه که نایاب‌ترین مرجان‌ها
تپش تب زده نبض مرا می‌فهمید
آسمان روشنی‌اش را همه بر چشم تو داد
مثل خورشید که خود را به دل من بخشید
ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم
هیچ‌کس مثل تو و من به تفاهم نرسید
خواستی شعر بخوانم دهنم شیرین شد
ماه طعم غزلم را ز نگاه تو چشید
من که حتی پی پژواک خودم می‌گردم
آخرین زمزمه‌ام را همه شهر شنید

 


محمدعلی بهمنی

نظرات 1 + ارسال نظر
بهار دوشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 20:29 http://baharooobaroon.blogfa.com/

سلام٬ وبلاگ فوق العاده زیبایی دارید

با افتخار لینک شدین

چندوقته مطالب خوبی نمی نویسم اما خوشحال میشم بهم سر بزنین

ممنون و البته که شما لطف دارید :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد