ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
من ، و دلتنگ، و این شیشه خیس. می نویسم، و فضا
می نویسم ، و دو دیوار ، و چندین گنجشک
یک نفر دلتنگ است؛ یک نفر می بافد؛ یک نفر می شمرد؛ یک نفر می خواند
زندگی یعنی : یک سار پرید. از چه دلتنگ شدی؟
دلخوشی ها کم نیست: مثلا این خورشید، کودک پس فردا، کفتر آن هفته
یک نفر دیشب مرد؛ و هنوز ، نان گندم خوب است
و هنوز ، آب می ریزد پایین ، اسب ها می نوشند
قطره ها در جریان، برف بر دوش سکوت؛ و زمان روی ستون فقرات گل یاس
سهراب سپهری