اقلیت

در اقلیت بودن ، تنها بودن نیست

اقلیت

در اقلیت بودن ، تنها بودن نیست

برف می‌بارد






برف می‌بارد به روی خار و خاراسنگ.

کوه‌ها خاموش،
دره‌ها دلتنگ،
راه‌ها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ...
بر نمی‌شد گر ز بام کلبه ها دودی،
یا که سوسوی چراغی گر پیامی‌مان نمی‌آورد،
ردِّ پاها گر نمی‌افتاد روی جاده‌ها لغزان،
ما چه می‌کردیم در کولاکِ دل آشفته‌ی دم سرد؟
آنک، آنک کلبه‌ای روشن،
روی تپه، روبه‌روی من

نظرات 3 + ارسال نظر
محبوبه دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 21:13

ما چه می‌کنیم... در کولاکِ دل آشفته‌ی دم سرد؟
.
.
.
هوا بس نا جوانمردانه سرد است ...

از قضا یه وقتایی هم سرده ...

:)

نیلوفر سه‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 19:33 http://www.blueboat.blogsky.com

زیبا بوود
پیروز باشی

ممنون :)

bahar جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:53 http://rainysky.blogsky.com

آسمان بلند نیست
دست من کوتاه است
هر بار که پرواز می کنم
از میان انبوه واژه ها می گذرم
نجواهای لطیف از زیر انگشتانم می گریزند
واژه ها سرانجام جهان را خواهند انباشت
و دنیا به آخر خواهد رسید
آسمان بلند نیست
هوا بس ناجوانمردانه سرد است
کاش می شد به دنیا بگوییم بایستد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد