اقلیت

اقلیت

در اقلیت بودن ، تنها بودن نیست
اقلیت

اقلیت

در اقلیت بودن ، تنها بودن نیست

آخرین جرعه‌ی این جام تهی

همه می‌پرسند
چیست در زمزمه‌ی مبهم آب؟
چیست در همهمه‌ی دلکش برگ ؟
چیست در بازی آن ابر سپید
روی این آبی آرام بلند
که تو را می‌برد این گونه به ژرفای خیال
چیست در خلوت خاموش کبوترها ؟
چیست در کوشش بی‌حاصل موج ؟
چیست در خنده‌ی جام ؟
که تو چندین ساعت
مات و مبهوت به آن می‌نگری !؟
نه به ابر
نه به آب
نه به برگ
نه به این آبی آرام بلند
نه به این خلوت خاموش کبوترها
نه به این آتش سوزنده که لغزیده به جام
من به این جمله نمی‌اندیشم
من ، مناجات درختان را ، هنگام سحر
رقص عطر گل یخ را با باد
نفس پاک شقایق را در سینه‌ی کوه
صحبت چلچله‌ها را با صبح
نبض پاینده‌ی هستی را در گندم زار
گردش رنگ و طراوت را در گونه‌ی گل
همه را می‌شنوم
می‌بینم
من به این جمله نمی‌اندیشم
به تو می اندیشم
ای سراپا همه خوبی
تک و تنها به تو می‌اندیشم
همه وقت
همه جا
من به هر حال که باشم به تو می‌اندیشم
تو بدان این را ، تنها تو بدان
تو بیا
تو بمان با من تنها تو بمان
جای مهتاب به تاریکی شب ها تو بتاب
من فدای تو به جای همه گلها تو بخند
اینک این من که به پای تو درافتادم باز
ریسمانی کن از آن موی دراز
تو بگیر
تو ببند
تو بخواه
پاسخ چلچله ها را تو بگو
قصه ی ابر و هوا را ، تو بخوان
تو بمان با من ، تنها تو بمان
در دل ِساغر هستی تو بجوش
من همین یک نفس از جرعه‌ی جانم باقی‌ست
آخرین جرعه‌ی این جام تهی را تو بنوش
نظرات 2 + ارسال نظر
اقلیت یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 22:37 http://aghalliyat.blogfa.com/

خب،رفیق در "اقلیت" مانده ی ما!
برای هم نام! در اکثریت گرفتار شده ات دعا کن!


راستی،بیت های اول "فاضل" غوقا می کنند!


علی مددی


mona پنج‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 15:59

dg be hichkas nemishe etemad kard

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد